گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تاریخ تمدن - عصر ولتر
فصل بیست و دوم
II -ولتر و دایر ة المعارف


هنگام انتشار نخستین جلد دایرة المعارف (1751)، ولتر در پوتسدام بود. سطوری را که د/ آلامبر در «گفتار مقدماتی» این کتاب در ستایش او نوشته، وی را بسیار خشنود ساخته بود. د/ آلامبر در این گفتار دربارة ولتر چنین نوشته بود: «چرا احترام و ستایشی را که این نابغة بیمانند برازندة آن است-احترام و ستایشی که هموطنان، بیگانگان، و دشمنانش بدو ابراز می دارند، و آیندگان نیز، هنگامی که وی دیگر نمی تواند از ستایش دیگران لذت برد، از ابراز آن فروگذار نخواهند کرد- از وی دریغ دارم؟» ولتر در نامه ای که در 5 سپتامبر 1752 به د/ آلامبر نوشت به ستایش وی چنین پاسخ داد: «شما و آقای دیدرو به کاری دست زده اید که مایة سربلندی فرانسه، و سرافکندگی کسانی خواهد بود که شما را می آزارند. ... از فیلسوفان بلیغ تنها شما و او را می شناسم.» ولتر در این نامه وعدة کمک و پشتیبانی به د/ آلامبر داده، و از دایرة المعارف چنین یاد کرده بود: «اثر بزرگ و فناناپذیری که بر کوتاهی عمر انسان پوزخند می زند.»
ولتر، با آنکه اکنون سرگرم نوشتن دو اثر بزرگ خود، عصرلویی چهاردهم و رساله در آداب و رسوم، بود-و روابطش را با هیرش، موپرتویی، و فردریک نیز به هم زده بود-فرصت یافت مقاله های کوتاهی بنویسد و برای د/ آلامبر بفرستد (1753)؛ به او نوشت: «این مقاله ها را به دلخواه خویش جرح و تعدیل کنید و در کاخ جاودانی که برپا می کنید جای دهید. چند

دانه ریگ به شما می دهم که در گوشة دیوار بگنجانید.» وی، ضمناً، از دوستان بانفوذ خویش خواست تا از نویسندگان دایر ة المعارف حمایت کنند. در 1755، به د/ آلامبر نوشت: «تا روزی که جان دارم، از خدمت به نویسندگان نامدار دایرة المعارف فروگذار نخواهم کرد. بسیار سربلندم که می توانم، برای برجسته ترین و زیباترین اثر ملت و ادبیات، مقاله هایی، اگرچه کم مایه، بنویسم.» همراه این نامه، مقاله هایی دربارة آتش، نیرو، بت پرستی، فرانسویان، هوش، و ذوق برای دایرة المعارف فرستاد. پس از دیدن پنج جلد اول دایرة المعارف، بیش از پیش این کتاب را ستود، اما به نقصهایی نیز برخورد که وی را اندوهناک ساخت. از ویراستاران خواست تا به نویسندگان تذکر دهند که مقاله های خود را روشن و کوتاه بنویسند؛ و به د/ آلامبر (که وی او را به اشتباه سرویراستار می دانست) هشدار داد که: «یاران و همکاران شایسته ای ندارید. فرماندة بزرگ در سپاهش سربازان بدی دارد. ... از اینکه نویسندة مقالة «دوزخ» نوشته است که دوزخ یکی از ارکان آموزة موسی بود، بسیار اندوهناکم. این مطلب درست نیست.»
اندک زمانی پس از آن، وی چندین مقالة کوتاه، و یک مقالة بلند دربارة تاریخ، برای دایر المعارف نوشت. آنتوان نوئه دوپولیه، کشیش دانشمند لوزان، را بر آن داشت که چند مقاله تحت عناوین «مجوس»، «جادو»، «جادوگر»، و «مسیحا» برای دایرة المعارف بنویسد، که همة آنها بدعتگذارانه بودند. دیدیم که چگونه ولتر قسمتی از مسئولیت مقاله ای را که د/ آلامبر دربارة ژنو نوشته بود به گردن گرفت و، با دعوت کردن روحانیان رسوا شده به ضیافت شام، از طوفانی که برخاسته بود جان به سلامت برد (1757). چون بحرانی برای دایرة المعارف پیش آمد (ژانویة 1758)، ولتر به دیدرو نوشت:
دیدرو دلیر و د/ آلامبر بیباک به پیش تازید؛ ... با فرومایگان نبرد کنید، رجزخوانیهای توخالی، سفسطه های حقیرانه، دروغهای معروف، تناقض گوییها، و یاوه های آنان را بی اثر سازید. نگذارید خردمندان اسیر بیخردان شوند. نسل جدید آزادی و خردمندی خود را مدیون شما خواهد بود.
دیدرو به این نامه پاسخ نداد، د/ آلامبر برای کناره گیری از کار پافشاری می کرد؛ خود ولتر نیز، که اکنون ترسیده و از سکوت و بی اعتنایی دیدرو رنجیده بود، تصمیم گرفت کشتی دستخوش طوفان دایرة المعارف را ترک گوید. در 6، یا7، فوریه باردیگر به دیدرو نوشت و از وی خواست تا مقاله های چاپ نشدة وی را بدو بازگرداند. دیدرو پاسخ داد که مقاله ها در دست د/ آلامبر است، ولی هرگاه ولتر برای استرداد آنها پافشاری کند، «هرگز این ضربه را فراموش نخواهد کرد.» در 26 فوریه ولتر به د/ آرژانتال نوشت: «آقای دیدرو را دوست دارم و او را ارج می نهم، اما بر او خشمگینم.» و در 12 مارس به او نوشت: «هرگاه دیدرو نیکمرد را دیدید، به آن بردة نگونبخت بگویید که با قلبی سرشار از رقت و دلسوزی از سرگناهش می-

گذرم.» در ماه مه، د/ آلامبر مقاله هایی را که ولتر خواسته بود پس داد؛ و در ماه ژوئن، تألیف دایرة المعارف را از سر گرفت. ولتر نیز به همکاری خویش با او ادامه داد، اما درخواست کرد که مقاله های وی را، اگر قابل چاپ یافت، به نام او چاپ نکنند. و در همان هنگام، از مؤلفان کتاب خواست تا، برای رهایی از سانسور و فشار دولت، در کشور دیگری به کار خود ادامه دهند. اما دیدرو این پیشنهاد را عملی ندانست. ولتر اکنون یک دایرة المعارف بزرگ و پرهزینه را وسیلة مناسبی برای تبلیغ آزاداندیشی نمی شمرد؛ وی در 26 ژوئن 1758 به دیدرو نوشت که، به سبب گرفتاری، بیش از این نمی تواند با دست اندرکاران دایرة المعارف همکاری کند؛ و از این گذشته، چون رابطة مؤلفان با دولت و کلیسا تیره شده است، «انسان ناگزیر است دروغ گوید، و اگر دروغ بسیار نگوییم، ما را زجر و شکنجه خواهند داد.» بحرانی که کتاب دربارة ذهن الوسیوس پدید آورد شورشگر پیر را چندان هراسان ساخت که او را واداشت آن را جواب گوید. در 16 نوامبر، به دیدرو نوشت که خانه ای در فرنه خریده است و قصد دارد زندگی را از آن پس در خارج از شهر به سر برد.
خویشتن را فریب می داد، یا می خواست از حربة دیگری برای پیکار استفاده کند؟